معنی چش بکت - جستجوی لغت در جدول جو
چش بکت
از چشم افتاده، طرد شده
ادامه...
از چشم افتاده، طرد شده
فرهنگ گویش مازندرانی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
چش بلشت
بی چشم و رو، بی حیا
ادامه...
بی چشم و رو، بی حیا
فرهنگ گویش مازندرانی
پش کت
پیش افتاده
ادامه...
پیش افتاده
فرهنگ گویش مازندرانی
دس بکت
از کار افتاده، وامانده
ادامه...
از کار افتاده، وامانده
فرهنگ گویش مازندرانی
خش بخت
خوشبخت
ادامه...
خوشبخت
فرهنگ گویش مازندرانی
چه بکتن
نداشتن حق و حقوق، گرفتار شدن
ادامه...
نداشتن حق و حقوق، گرفتار شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
چش دکتن
کسی یا چیزی را به صورت اتفاقی دیدن
ادامه...
کسی یا چیزی را به صورت اتفاقی دیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
چش بسته
از شگردها و چشمه های بازیریسمون بازی که بازی گر با چشمان
ادامه...
از شگردها و چشمه های بازیریسمون بازی که بازی گر با چشمان
فرهنگ گویش مازندرانی
تش دکت
نوعی نفرین به معنی آتش گرفته
ادامه...
نوعی نفرین به معنی آتش گرفته
فرهنگ گویش مازندرانی
چش بکتن
از چشم افتادن، طرد شدن
ادامه...
از چشم افتادن، طرد شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
پش دکت
کسی که هنگام راه رفتن از دیگران عقب بیفتد، بازمانده در
ادامه...
کسی که هنگام راه رفتن از دیگران عقب بیفتد، بازمانده در
فرهنگ گویش مازندرانی
پس بکت
پس افتاده
ادامه...
پس افتاده
فرهنگ گویش مازندرانی
بم بکت
نوعی نفرین به دختران و زنان به معنی: ریشه ات قطع شود
ادامه...
نوعی نفرین به دختران و زنان به معنی: ریشه ات قطع شود
فرهنگ گویش مازندرانی
بن بکت
ریشه خشکیده، شکست خورده، نفرینی که بیشتر در مورد زنان و
ادامه...
ریشه خشکیده، شکست خورده، نفرینی که بیشتر در مورد زنان و
فرهنگ گویش مازندرانی
اش دکت
روستایی در بندپی بابل
ادامه...
روستایی در بندپی بابل
فرهنگ گویش مازندرانی
چش دکت
از چشم افتاده، کسی که به سبب اعمال ناشایست طرد شود
ادامه...
از چشم افتاده، کسی که به سبب اعمال ناشایست طرد شود
فرهنگ گویش مازندرانی
چش بن
چرمی ریش ریش که جهت محدد کردن دید بر روی چشم اسب قرار دهند
ادامه...
چرمی ریش ریش که جهت محدد کردن دید بر روی چشم اسب قرار دهند
فرهنگ گویش مازندرانی